معنی (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان, معنی (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان, معنی (keg jrzi) gاdت[xd، jlتi bاc، kujd bاc، jdabاc brdr، mrت ajاs، oma rmg، fkmru، eاfت bc dl jrzi wcdp، kudj، kacmp، fاvlc [xndh brdr، اbاf bاj, معنی اصطلاح (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان, معادل (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان, (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان چی میشه؟, (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان یعنی چی؟, (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان synonym, (مثل نقطه) لایتجزی، نکته دار، معنی دار، نیشدار دقیق، وقت شناس، خوش قول، بموقع، ثابت در یک نقطه صریح، معین، مشروح، باذکر جزئیات دقیق، اداب دان definition,